أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ
نیمه شعبان بیاید و برود و ما بهروز نکنیم، یعنی چه؟ حالش باشد، مطلب هم باشد، وقت هم باشد؛ پس توفیقش نبوده. البته حرف جدید هم نبود، هر چه گوییم تکرار مکررات است، حالا یا یک شعری بنویسیم، یا یک آیه و روایتی، یا یک دل نوشته و مغز نوشتهای یا بیان شکوه و درد و گلایه والخ. خودم را میگویم، بلا نسبت شدهام مثل این حیوانات شرطی! چند وقت عادتش می هند به یک کار خاص در شرایط خاص، ما هم عادت کردیم تا یک مناسبتی شد یک چیزی از خودمان دَر کنیم و اینجا بنویسیم، دو سه نفری هم بخوانند و یا به به و چه چه کنند و یا اَه اَه و اوه اوه کنند! اسمش را هم بگذاریم وبلاگنویسی دینی! البته این نیمه خالی لیوان بود، نیمه پُرش اینکه هر چه برای این آقا خرج کنیم و شلوغش کنیم، بازهم کم است و کم فروشی کردهایم؛ پس اینجا، در این فضای بیحساب و کتاب و بی در و پیکر یک چراغی روشن و خاموش شود، به از این است که خاموش کنیم و سکوت... و البته هر سکوتی هم محکوم نیست و چه بسا گاهی لازم باشد. به هر حال قضایش را به جا میآوریم.
یکم: در یک سخنرانی در همان شبها خطیب ارجمندی که از علمای خوب و انشاءالله عامل قم است و آمده بود تهران، به محض دیدن حدیث شریف نبوی: «المَهدی طاوُوس اَهل الجنّة» موضوع سخن خویش را حول این حدیث گرانبها قرار داد. خلاصه بگویم که در تشبیهات و استعارههایی که اهل بیت علیهمالسلام در کلامشان به کار میبرند نکات بسیار ظریف و لطیفی نهفته است؛ مثال همان حدیث معروف «المؤمن مرأة المؤمن» (مومن آینه مومن است) که نکات بسیار زیبایی از آن تشبیه استخراج میگردد. حال با قدری تفکر و تعمق در این تشبیه زیبای مهدی آل محمد به طاووس بهشتیان نیز اسراری نهفته است که هر که به حد وسع خود میتواند درکش کند. یک نمونهاش را بگویم؛ تمام زیبایی یک طاووس هنگامی متجلی میشود که پرهای خود را باز میکند و در آن حالت چقدر دلبری میکند، امام غایب از نظر نیز چون ظهور نمایند بسان گشودن پرهای طاووس میمانند که مطمئنا عالم را غرق بهت و حیرت خواهند کرد. خودتان فکر کنید و نکته دیگری داشتید اضافه کنید تا ما هم استفاده کنیم.
دوم: درباره اختیاری بودن امر ظهور جدیدا اینجا را دیدم که کتابی را در این زمینه معرفی کرده(+). حالا خدایی ظهور چقدرش اختیاری است من نمیدانم. آیا ما میتوانیم پیش و پساش کنیم؟ تا سیصدو سیزده نفر کامل نشوند ظهور اتفاق میافتد؟ علائم حتمی که حتما باید اتفاق بیافتد؛ اما چقدرش دست خودمان است و با دعا و عمل صالح و این چیزها درست میشود؟ دعای ما مگر در برابر دعای آن قطب عالم امکان چقدر بُرش دارد؟ تا خودشان دعا نکنند ظهوری متوقع است؟ اصلا مگر همه چیز به دعاست؟ تا این عقل بشر به آن مرحله نرسد که ظرفیت پذیرش حکومت عدل مهدوی را داشته باشد چه ظهوری متصور است؟ ما فقط میتوانیم همچین ادای منتظران را در بیاوریم، و گرنه آن قدری که ما منتظر شب زفاف و حجله هستیم بعید میدانم منتظر ظهور حضرتش باشیم. غیر از این است بگویید.
سوم: لابد تعریف «مناجات شعبانیه» را شنیدهاید. ما که نه توفیقش را داشتیم و نه در حد و وسعمان هست که یک دور بزنیم این مناجات را. اما فراز معروف مناجات را خیلیها بلدند: «الهی هَب لی کَمال الاِنقِطاع اِلیک...» من که عقلم نمیرسد اما این کمال الانقطاع باید خیلی مرحله فوق عالی و متعالیای باشد که امامان معصوم آنرا از خداوند طلب میکردند. مسلم است که تجلی انقطاع ائمه اطهار هم در نمازهایشان بوده. حالا که شمارش معکوس تا رمضان آغاز شده فکر کنم بد نباشد هر چند به صورت نمایشی این حالت انقطاع را در نماز خود ایجاد کنیم! البته امری تاسیسی نیست که بسازیمش، خودش باید بدهد و بسازد. آن نمازی هم که ائمه و حتی یارانشان میخواندند عمرا ما نمیتوانیم بخوانیم، اما یک نگاهی به نماز علما و عرفای سابق و لاحق بیاندازیم شاید یک چیزهایی دستمان بیاید که چگونه میشود این حالت را در خود ایجاد کرد، که البته نیاز به مقدمه و مؤخره و مراقبه و همه این حرفها دارد. حالا برای دل خوشی هم که شده، برای هم دعا کنیم بلکه یک همچین انقطاعکی! در این ماه مبارکی حاصل شود تا بلکه بچشیم طعمش را که حکما باید خوب طعمی داشته باشد.
چهارم: حرفهای گندهتر از دهانمان زدیم؛ تا سوسک نشدیم روی این صندلی، برویم پی کارمان.
پنجم: آنهایی که به مولودی مجلسی عربی علاقه دارند میتوانند این مولودی از ملا باسم را دانلود کنند که حسابی شلوغش کرده!(+)